محمد صادقمحمد صادق، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

فرشته کوچولوی مامان

21 ماهگی +تولد مامانی

                        عکسا زیاده بریم ادامه مطلب  21ماهگیت  هم از راه رسید پسرم این ماه  21ماهگی شما همراه شد با تولد 27 سالگی مامان  8/24 ماهگرد21شما بود و روز قبلش 8/23تولد مامانی  هر روز در حال تغییر و تحولی عزیزم و به سرعت داری بزرگ میشی صحبت کردن که خیلی خوب شده هر چی میگیم تکرار میکنی جمله میگی  بعضی وقتا یه حرفایی میزنی که منو بابایی انگشت به دهن میمونیم بعد غش میکنیم از خنده اگه دعوات کنم  سریع میایی خودتو لوس میکنی مامانی بلغم و خودتو میچسبونی که بوست کنم  تو با...
24 آبان 1393

اولین قرار نی نی وبلاگی

    شنبه 17 آبان به خاطر اومدن دوست گلمون شیما جون و پسر نازش شاهین  از تهران یه قرار گزاشتیم  نازنین جون و سوشیانس گلم و عادله جون و مهرسام عزیزم هم اومدن       خیلی شب خوبی بود با اینکه محمد صادق طبق معمول همکاری نکرد ولی از دیدن دوستام بعد دو سال واقعا خوشحال شدم شاهین و سوشیانس پایه وسایل بازی بودن و پیاده هم نمیشدن و اما محمد صادق تا سوار میشد یه جیغ ودادی راه مینداخت که مجبور میشدم بیارمش پایین مهرسام هم مثل محمد صادق علاقه ای به سوار شدن نداشت چون محمد صادق خسته بود ما از همه زودتر برگشتیم دوست داشتم بشتر پیش دوستام میموندم ...
17 آبان 1393

یک روز زیبای پاییزی پارک ملت

                                              93/8/15    از مهد اومدیم خونه استراحت کردیم محمد صادق هم که تازی ها گوشی مامانو نمیده و کارتون نگاه میکنه آخر از نگاه کردن خسته شد و رفتیم پارک واقعا با گل پسر بیرون رفتن خیلی خوش میگذره یکم پیاده روی کردیم  شما همش دنبال کلاغا بودی و ده دقیقه دنبال یه کلاغ میکردی انگار اونم با تو بازیش گرفته بود تو میرفتی ...
15 آبان 1393

یه قرار دوستانه کلوپ پاندا

  1393/7/24 با دوست گلم مریم جون و پسر نازش کیان جون رفتیم کلوپ پاندا وحسابی به شما  دو تا وروجک خوش گذشت    کیان جون که  تو آب بود          شما هم همش تو استخر توپ بودی خیلی ذوق زده بودی مامانی عاشقتمممم بیشترین قسمتی که تو بازی کردی  دوست داشتی استخر توپ و سرسره ها و تونل بود         کلا از اسباب بازی های موزیکال و حرکتی خوشت نیومد و همچنان اگه سوارشون بشی گریه میکنی  ایشالله بزرگتر بشی بهتر میشی  ...
29 مهر 1393

یک سال و هفت ماه و 15 روز

       بلـــه به همین زودی 19 ماه و نیم گذشت......  وتو هر ماه بزرگ و بزرگ و بزرگتر شدی قربونت برم پسرکم هر روز را عاشقانه شمردیم تا ماهگردت شد هر ماه را بی صبرانه پشت سر گزاشتیم تا یکسالت شد یک سال و نیم در کنار تو ... مثل یک عمر زندگی بود انگار 100 سال در کنار تو بودیم و حالا  تو 19 ماه و نیمه شدی چیزی نمونده به 20 ماهگی ولی انگار 20 ساله کنار همیم عشق ما به تو حد و مرزی نداره عشق کوچولوی ما   پسر کوچولو عاشق ماشینه علاقه زیادش به جرثقیل باعث شد مادرجون مهربون این ماشین&...
24 مهر 1393

پاییز از راه رسید ....بوی ماه مهر ...

پسر گلم امسال با اومدن ماه مهر شما هم به مهد رفتی خیلی حسه خوبی بود  وقتی فکر میکنم چند سال دیگه مدرسه میری کلی ذوق میکنم مامان عاشق ماه پاییز روز اول مهر مهد رفتی و یه کلاه قشنگ هدیه گرفتی واقعا حیفم اومد تا عکساشو نزارم                               ...
1 مهر 1393