یک سال و هفت ماه و 15 روز
بلـــه به همین زودی 19 ماه و نیم گذشت......
وتو هر ماه بزرگ و بزرگ و بزرگتر شدی
قربونت برم پسرکم
هر روز را عاشقانه شمردیم تا ماهگردت شد
هر ماه را بی صبرانه پشت سر گزاشتیم تا یکسالت شد
یک سال و نیم در کنار تو ... مثل یک عمر زندگی بود
انگار 100 سال در کنار تو بودیم
و حالا تو 19 ماه و نیمه شدی
چیزی نمونده به 20 ماهگی
ولی انگار 20 ساله کنار همیم
عشق ما به تو حد و مرزی نداره
عشق کوچولوی ما
پسر کوچولو عاشق ماشینه
علاقه زیادش به جرثقیل باعث شد مادرجون مهربون این ماشین آتش نشانی به این بزرگی واسش بگیره
دستشون درد نکنه
اون آمبولانس و هم تو سفر دریا گرفتیم انقد که گفتی آمبولانس
بولدوزر رو هم من واست گرفتم عشقمممم البته بهش میگی جثفیل
منظورت همون جرثقیل
اینم از پسر کوچولوی نماز خونه ما
هر وقت مامان نماز میخونه سریع میایی
الان مثلا داری سجده میری
قربون اون بوس کردنت
نماز تموم شد