محمد صادقمحمد صادق، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

فرشته کوچولوی مامان

ماهگرد 18 و واکسن و بای بای پستونک

1393/5/27 10:07
نویسنده : مامانی
1,350 بازدید
اشتراک گذاری

18 ماهگیت مبارک پسر یک سال و نیم منمحبت

 

آخرین عکس با پستونک بوس

 

 

جمعه 24 مرداد 93 محمد صادقم یکسال و نیمه شد

 

 

 

هفته اول 18 ماهگی شما عزیزم  شب های احیا بود که واقعا من هر سال دوست داشتم تو حرم باشم ولی امسال واسه اینکه شما اذیت نشی تو خونه هر سه شب و احیا گرفتیم شما هم در خواب ناز بودیفرشته

روز آخر ماه رمضون و افطار خونه مامانی رفتیم  خیلی خوب بود

واسه عید هم که چند روز تعطیل بودیم و بابایی باغشون دعوتمون کردن و شما حسابی با بچه ها بازی کردی

پنج شنبه 9 مرداد که شما نیمه اول ماه 18 را پشت سر گذاشتی رفتیم با باباجون آتلیه بانا و واقعا روز به یاد موندنی بود از ساعت 6 عصر تا 8:30 شب فقط دنبال شما بودیم تا عکس بگیریم شما هم که خیلی همکاری کردیقه قهه

خانومه بنده خدا مونده بود با اون سن کمت چه شوتایی میزنی هر شوتی که به توپت میزدی اون ذوق میکردخندونک

اون شب رسیدیم خونه هر 3 تامون هلاک بودیممممم از خستگیخواب آلود

چند وقت بود تو فکر این بودم که پستونک و ازت بگیرم بالاخره تصمیم گرفتم تو روز اصلا پستونک و نشونت ندم فقط شبا موقع خواب

یه بار که بهت پستونک ندادم گفتم پیشی بردش دیدم گریه میکنی سرشو قیچی کردم دادم دستت خندیدی نگاش کردی خواستی بخوریش نمیتونستی در میومد خندیدی گفتی پیشی بردش؟ گفتم آره برد واسه نی نیشون

شب رفتیم بیرون تو ماشین خوابت گرفت گفتی آب به منم پستونکتو دادم گفتم مامان پیشی بردش عصبانی شدی پرتش کردی بیرونخندونک

و از اون جا بود که تا خونه و تا ساعت 2 شب جیغ میزدی انقد گریه کردی که دل منو بابا کباب شد و پستونکتو دوباره دادیم بعدشم تو خوابیدی منم نشستم یه دل سیر گریه کردمگریه

یک هفته گذشت دوباره تصمیم گرفتم پستونک ندم بهت پنج شنبه 23 شهریور بود انقد با هم بازی کردیم که یاد پستونک نیفتی بهانشو میگرفتی ولی خدارو شکر از اون دفعه قبل خیلی بهتر بودی اینجوری شد که گل پسرمون موفق شد پستونک و بزار کنار وآقا تر بشه راضیبغل

مامان فدات بشه گلــــــــــــــــــــــــــــــم عشقـــــــــــــــــــــــــــــم نازمـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

واما واکسن 18 ماهگی و آخرین واکسن  تا 6 سالگی

از اونجایی که من سرکار بودم ولی قرار بود مرخصی بگیرم بیام و تاکسی دیر اومد باباجون بردنت که واکسنتو بزنن و وقتی من رسیدم کلی پفک و بستنی هم گرفته بودن واست و شما هم میخوردی و منو تحویل نگرفتی

روز اول بهتر بودی ولی از شبش دردت شروع شد و انقد شدید بود که فقط جیغ میزدی و جرات نداشتم پاتو تکون بدم راه هم نمیرفتی انقد پات درد میکرد فقط گریه میکردی از روز سوم یکم بهتر شدی ولی پاتو با احتیاط میزاشتی معلوم بود جاش هنوز درد داره قربونت برم که انقد اذیت شدی

راستی آخر این ماه مهدتو هم عوض کردیمممم از این به بعد مهد جدید میریبوس

 

عکسهای باغ روز عیدفطر

 

 

امیر علی جون عشق خاله خندونک

 

 

 

 

 

 اینم امیر حسین عشق دیگه خاله

 

 

 

 

 

 

 

 

 

از سری عکس هایی که وقتی محمد صادق و بابای خونه هستن واسه مامان وایبر میکنن تا مامانو از نگرانی در بیارن زیبا

 

 

 

 

 

یه کیک بدون تزیین واسه پسرم

 

 

رفتیم خونه عمه خودم و محمدصادق حسابی با پسرعمه مامان ماشین بازی کرد

 

 

اینجا هم دوچرخشو گرفته بودی و نمیدادی

 

 

 

کلا هر کی چرخ داشته باشه ازش میگیری خندونک

 

تولد مریم جون دختر دوست مامان خیلی خوش گذشتجشن

 

چیپس ها خوشمزه دستپخت باباجون واسه پسری

 

 این روزا اسم حیوانات و میوها رو ماشین ها رو با هم کار میکنیمخندونک

این ماه اسم خیلی از ماشین ها رو یاد گرفتی و البته خیلی هم کار کردیم تو راه مهد تا خونه همش نشونت میدادم و تکرار میکردم واست

آمبولانس ---> آمبولانس

آتش نشانی --->نی

هواپیما----> هوامیما

اتوبوس--->بوس

مینی بوس--->مینی بوس

تریلی---->لی

جرثقیل--->جرثفی

موتور--->موتور

دوچرخه   و چرخ

پلیس

کشتی

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

مامان محمدامین
1 مهر 93 1:17
اخی نازی خدارو شکر که پستونک گیرون به خوبی انجام شد
مامانی
پاسخ
اره واقعا به خیر گذشت عزیزم خدا میدونه چقد استرس داشتم
شیما مامان شاهین کوچولو
1 مهر 93 22:12
تبریک میگم صفورا جون اولین پروسه رو با موفقیت تموم کردی... هرچند که پسری اذیتت کرد وااایییییی اونجا باغه یا پارک؟ چ باحاله همی چی توش هست... صفورا جون خواهر دست بجنبون ... خیلی پستات عقبه زودتر خودتو برسون
مامانی
پاسخ
اره شیمایی خداروشکر تموم شد ولی طفلکی خودشم اذیت شد چشم خودمو میرسونم عزیزممم[
مامان خانوم
4 مهر 93 8:02
ای جااان اومدم سر زدم کلی غافلگیر شدم عالی بود کی وقت میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خوش به حالت
مامانی
پاسخ
سلام عزیزم ممنون سرزدی واقعا کارسختیه از استراحت خودم میزنم
نیرا
12 مهر 93 13:49
اخی بگردم، طفلی تمام باغو و خونه رو جارو و تی کشیده خسته نباشی عزیزم تبریک می گم موفقیتتو در پستونک گیری
مامانی
پاسخ
اره عزیزم هر جا جارو باشه سریع برمیداره مرسی عزیزم
مامان سام
16 مهر 93 0:33
عسلی 18ئ ماهگیت مباااااااااااااااااارک به سلامتی پستونک رو هم کنار گذاشتی
مامانی
پاسخ
اره عزیزم