11 ماهگی

عزیزم  هر روز که میگذره  و تو بزرگ تر میشی  واقعا باورم نمیشه انقد زود گذشت

و کم کم داره یک سالت میشه

حسابی شیطون شدی و اصلا نمیشه کنترلت کرد

همش تو خونه دور میزنی یا پشت مبلا میری یا تو شومینه یا میری انقد میزنی تو سر دستگاه دیجیتال که قطع میشه و تلویزیون قطع میشه بعد میشینی منو بابا رو نگاه میکنی و میخندی و میخوای ببینی دقیقا عکس العمل ما چیه

از  اسباب بازیهات فقط توپاتو دوست داری و همش دنبالشون میری و پرتشون میکنی بعدم میگی  گــــــــــــــــل گـــــــــــل

تازگی علاقه زیادی به بیسکوییت و شیرین گندمگ و پاپ کرن پیدا کردی

البته تحت هر شرایطی که باشی ماست و به همه چیز ترجیح میدی  بلااااااااااااااا

باباجون این ماه تابتو وصل کردن و عاشقش شدی همش غر میزنی که تاب سواری کنی

هنوزم از همه جا میگیری و بلند میشی و راه نمیری

وهمچنان منتظر دندونات هستیم

و برای همه سوال شده چرا محمد صادق دندون در نیاورده؟؟؟؟

اوا خاک عالم !!! واقعا چرا؟؟؟ ههههههههههه

منم میگم بابا در میاره جوش نزنین دیر نمیشه تا یکسالگی وقت داره بچم

عاشق کشتی گرفتن شدی و همش از سر و کول ما بالا میری

بابا و مامان رو هم خوب یاد گرفتی

و البته گــــــــل  رو هم یه جوری میگی که ما میمیریم از خنده

وقتی میگم ب بعی  میگه ؟ یواش میگی بــــــــ    بـــ

وقتی میخوای کسی رو بوس کنی بجای بوس کردن میخوریش و تفیش میکنی

تقریبا یک ماه و نیم دیگه به تولد یکسالگیت مونده عزیزم چقدر بزرگ شدی مرد کوچولوی من!