محمد صادق و واکسن دو ماهگی
پسر گلم واکسن 2 ماهگیشو در تاریخ 92/1/26 زد
با اینکه خیلی میترسیدم اذیت بشی ولی پسر آقایی بودی خیلی گریه نکردی
فقط یه کوچولو بی قراری میکردی
البته قبل از زدن واکسن مامان استامینیفون داد بهتون که خیلی اذیت نشین
رفتیم بهداشت خیلی شلوغ بود خانوم وزن و قدتون و اندازه گرفت وزنت 6300 و قدت 63 بود گلم
بعد هم رفتیم واسه واکسن ...
وقتی نوبت شما شد باباجون گذاشتنت رو تخت و پاهاتو نگه داشتن منم بالا سرت وایستاده بودم اخه دل نداشتم نگاه کنم آمپولت میزنن گلم
خانومه 2 تا آمپول زد به پاهات اولی رو که زد گریه کردی نازت کزدم خوابیدی ولی دومی رو که زد ترسیدی و جیغ زدی و ساکت نمیشدی به قوا باباجون با خودت گفتی اینا هی میخوان منو سوراخ کنن حتما سومی و چهارمی هم هست...
قربونت برم من بعد هم گریه میکردی خانومه سریع قطره فلج اطفال و ریخت تو دهنت
و مامانی زود پسر خوشگلشو بقل کرد که دیگه گریه نکنه
شما هم آروم شدی و خوابیدی تو بقل مامان
از اونجا هم رفتیم آتلیه که عکسای قشنگتو انتخاب کنیم عکسات خیلی ناز شده بود 2 هفته دیگه آماده میشه
وقتی اومدیم خونه کمی بی قراری میکردی ولی خداروشکر خیلی اذیت نشدی
خلاصه مامان جون هر جوری بود واکسن دو ماهگیو پشت سر گذاشتی